ما كه مانديم رفتيم و آنانكه رفتند ماندند.

درباره




                         
                  گلچين نوحه هاي پيشخواني



نوحه ي پيش خواني(1)



به حسن گريه كنم يا به حسين يا به رضا


به حسن گريه كنم يا به شهيد كربلا


دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عزا 


گاهي مي گويد حسن گاهي حسين گاهي رضا


گاهي مي گويد حسين در سفر كرببلا


ديد چون زينب محزون كه زمين مي لرزد


شط و دريا شده خون ماء معين مي لرزد


ديد زينب كه سواري به حرم مي آيد


ديده اش پر غم و با قامت خم مي آيد


گفت زينب به يقين اين شه و اين اكبر اوست


كشته گشته زجفا اكبر و اين پيكر اوست


شه دين نعش علي را بگرفت در بر زين


به در خيمه ليلا بنهادش به زمين


با دوصد آه و فغان گفت به ليلاي حزين


شو تو از خيمه برون كشته فرزند ببين


گفت ليلا چقدر ناله من پير كنم


نوجوان اكبر من بي تو چه تدبير كنم


عاقبت گرگ اجل يوسف گل پيرهنم


برد و نگذاشت كه بر وي نظري سير كنم



نوحه هاي پيش خواني(2)


شيعيان شد ز نو شب عزا


زينب غمزده با ناله و آه


به سر قبر حسين به نوا


شكوه مي كرد ز قوم اعدا


كاي برادر بنگر حال مرا


چه بگويم از اين جور و جفا


آتش كين بزدند به خيمه ها


ز جفاي پسر سعد دغا


در خرابه برفت از بر ما


نازدانه رقيه ز جهان


چو بديد راس پر نور تو را



نوحه ي پيش خواني(3)


دل ها بسوزد شب اربعين است


امشب به جنت فاطمه غمين است


امشب عزاي شه عالمين است


آن مقتدا امام چهارمين است


وارد به كربلا شد غمين است


هر گوشه اي بانگ حسين حسين است



نوحه ي پيش خواني(4)


آمد از شام بلا زينب محزون


بر سر مرقد شاه شهيدان


شكوه ها مي كرد ز قوم عدوان


كاي برادر بنگر حال اسيران


در خرابه ز ستم رفت رقيه


دگر تو كربلايي با شهيدان


ولي من كار دارم با اسيران (۱)


اگر تو نوجوان دادي در اين دشت


ولي بر خواهرت اقبال برگشت


گلي از گلستان تو خزان گشت


رقيه در جهان از دست من رفت




نوحه پيش خواني(5)


زينب زار با فغان گفت كه اي برادرم


كو اكبرم كو اصغرم كو اهل بيت پدرم


برادرم برادرم واي كه بي برادرم


عباس علم دارم چه شد قاسم دامادم چه شد


وعده آب داده ايم داغ به دل نهاده ايم


هر زن كشته جواني شده است نوحه سرا


به سر قبر شهيدان همه با ناله و آه


بگرفتند بغل قبر شهيدان ز وفا


ماتم خواهرت اكنون ز نو گشت به پا


عابدين آمده از شام چو با ناله و آه


به سر قبر پدر نور دو چشم زهرا


گفت كاي جان پدر بعد تو ما خوار شديم


ز جفاي پسر سعد و دگر شمر دغا


نو عروس آمده از شام چو با ناله و آه


به سر مرقد قاسم به دو صد شور و نوا




نوحه ي پيش خواني(6)


آه و واويلا عزا و ماتم شد


آه و واويلا  دل ها پر از غم شد


آه و واويلا شيون و ماتم شد


آه و واويلا ماه محرم شد


آه و واويلا شيون در عالم شد


آه و واويلا قد زينب خم شد




نوحه ي پيش خواني(7)


امشب شب عزا بود واويلا


صاحب عزا خدا بود واويلا


اي شيعيان ياري كنيد واويلا


امشب عزا داري كنيد واويلا


اندر عزاي شاه دين واويلا


كه شده كشته حسين واويلا


در سفر كرببلا و وايلا


زينب زار بي نوا واويلا


نور دو عين من چه شد واويلا


يا فاطمه بيا ببين واويلا


نعش حسينت به زمين واويلا


اين زينت عرش برين واويلا


چو گل فتاده بر زمين واويلا


سكينه گفتا به فغان واويلا


كاي سقاي تشنه لبان واويلا


شد پيكرت غرقه به خون واويلا


ليلاي زار خون جگر واويلا


برنعش اكبر زد به سر واويلا


كامي نديدي زين سفر واويلا


رفتي شدم من خون جگر واويلا



نوحه ي پيش خواني(8)


وين عباس جوان الهاشمي


عباس علمدار فتاده بر زمين


شاه شهيدان فتاده بر زمين


قاسم داماد فتاده بر زمين


اكبر ناشاد فتاده بر زمين



نوحه ي پيش خواني(9)


يا مظلوم حسين وا حسينا


يا مظلوم غريب وا غريبا


يا مظلوم شهيد وا شهيدا


يا مظلوم مظلوم وا مظلوما


يا مظلوم امام وا اماما


يا مظلوم عطشان وا عطشانا


يا مظلوم قتيل وا قتيلا




نوحه ي پیش خوانی(10)


                            ناخدا عباس دريانورد

 

ای سر پر ز خون ببين كنار مصطفي


جسم شريفش به زمين سرش به نيزه ها


هر چه به جسمت نگرم اي شه سر جدا


زخم تنت بود فزون از ستاره ها


بعد از شهادت حسين، شيعه با وفا


اتش كين بر افروخت شمر به خيمه ها


گه به تنور خولي و گهي به نيزه ها


گاهي به مجلس يزيد و شمر بي حيا


زينب محزون و حزين كنار قتلگاه


ناله كنان گريه كنان به دور كشته ها


اهل حريم مصطفي به دور شهر ها


گاهي به مجلس يزيد و شمر بي حيا




نوحه ی پیش خوانی(11)



راس حسين به شام و جسم او به كربلا


راس حسين به نيزه ها و جسم او به كربلا


گه به تنور خولي و گهي به نیزه ها


به سوي شام مي برند اين كوفيان بي حيا


بر سر ني جلوه كنان راس عزيز زهرا





نوحه ی پیش خوانی(12)


آه از دل زهرا چقدر حوصله دارد


آه از دل زينب چقدر حوصله دارد


 آه از دل ليلا چقدر حوصله دارد


آه از دل زهرا چقدر حوصله دارد


آه از دل كلثوم چقدر حوصله دارد


زيتب به سر نعش حسين زمزمه دارد


از چرخ زمانه و ستمگر گله دارد


نعشش بگذاريد كه تا فاطمه آيد


تا مرحمي بر پيكر و زخمش بگذارد


سكينه به سر نعش پدر واهمه دارد




 نوحه ي پيش خواني (شب عاشورا) (13)


امشب شب عاشوراست واويلا


در كربلا چه غوغا صد واويلا


امشب زينب محزون واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا


فردا حسين تشنه لب واويلا


بي يار و ياور مي شود واويلا


فردا علي اصغرش واويلا


طعمه ي خنجر مي شود واويلا


فردا علي اكبرش واويلا


در خون شناور مي شود واويلا


فردا عباس علمدار واويلا


بي دست و بي سر مي شود واويلا


فردا قاسم داماد واويلا


در خون شناور مي شود واويلا



نوحه ي پيش خواني (شب تاسوعا)(14)


امشب شب تاسوعاست واويلا


در كربلا چه غوغا صد واويلا


امشب زينب محزون واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا


امشب عابد بيمار واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا


امشب ليلاي مضطر واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا


امشب حسين تشنه لب واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا


فردا عباس علمدار واويلا


هر دم در فكر فرداست واويلا



نوحه ي پيش خوانی (اربعین)(15)


با فغان گفتا زينب محزون


بر سر قبر شاه مظلومان


گشتم اسير و در به در اي برادر جان


اي برادر سلامت رساند دخترت


دراسيري شام مي برند خواهرت


برادر من آه و واويلا 


تاج سر من آه و واويلا


رفت از بر من


غل به گردن بود عابد مضطرت


در اسيري شام مي برند خواهرت


برادر من آه و واويلا 


تاج سر من آه و واويلا


رفت از بر من



نوحه ي پيش خواني(16)


شيعه باز اين چه غوغا شده


يا مگر قتل حسين آمده


زينب خونين جگر آمد كنار قتلگاه


زد به سر گفتا كه اي واي بي برادر شدم


از عطش گفتا سكينه كاي برادر جان نگر


قطره ي آبي مگر با جان برابر شده


مادر قاسم نوكدخدا


با سر انگشت حنا آمده



انتظار علي اكبر ز سفر


ام ليلا سر راه آمده




نوحه ي پيش خواني(17)


ماه عزا شد شيون به پا شد


يا كه حسين كشته به شمشير جفا شد


زينب محزون با چشم گريان


شيون كنان بهر شهيد كربلا شد


ليلاي مضطر از بهر اكبر


شيون كنان بهر شبيه مصطفي شد



 نوحه ي پيش خواني(18)


آفاق پر از غلغله و شیون و شین است


ای غمزدگان باز مگر قتل حسین است


هر کس که در این تعزیه گریان حسین است


شک نیست که فردا ز محبان حسین است


فرمان رسد از حق به سوی خادم جنت


وی را بنوازید که مهمان حسین است




نوحه ي پيش خواني(19)


شيعه از نو شد اربعين شاه دين


بزنيد بر سر جمله با دل غمگين


آه آه شيعه از نو اربعين شد


جمله دل ها پر از غم شد


زينب محزون وارد كربلا شد


با آه و زاري سر زنان در نوا شد


آه آه شيعه از نو اربعين شد


جمله دل ها پر از غم شد


خود را بيفكند بر روي قبر برادر

شكوه ها مي كرد ز دست آن قوم كافر


آه آه شيعه از نو اربعين شد


جمله دل ها پر از غم شد




نوحه ي پيش خواني(20)


شاه دين از زين بر زمين آمد


نصراني محزون با تيغ كين آمد


گفتا شاه دين كاي مرد نصراني


از من نسب مي خواهي چرا انجيل مي خواني


جدم پيمبر بابم بود حيدر برادر شبير


كوفيان بي حيا مهمانيم كردند


بر سر راهم ز كينه لشكر آوردند



نوحه ي پيش خواني(21)


وفات پيغمبر ما ويلي واويلا


خاك سياه بر سر ما لا اله الا ا...


 گريان جبريل امين ويلي واويلا


ز بهر ختم مرسلين لا اله الا ا...


اوليا و انبيا ويلي واويلا


جمله در اين ماتم سرا لا اله الا ا...


بر سر زنان شير خدا ويلي واويلا


اندر عزاي مصطفي لا اله الا ا...


زهراي زار و خونجگر ويلي واويلا


گريان شود بهر پدر لا اله الا ا...




نوحه ي پيش خواني(22)


گفتا سكينه عمه جان زينب


ما بي كس و ياريم در كربلا امشب



عمه جان اين ها نه مسلمانند


وز نصارا و خصم قرآنند


عمه بابم رفت و نيامد


اندر اين هامون رفت و نيامد



نوحه ي پيش خواني(23)


چون شب جمعه شود فاطمه با شيون و شين


آيد و گريه نمايد بر سر قبر حسين


چون شب جمعه شود بابش علي مرتضي


سر كنان شال عزا آيد به دشت كربلا


چون شب جمعه شود ختم رسولان مصطفي


آيد و گريه نمايد او به دشت كربلا


چون شب جمعه شود فاطمه با شور و نوا


سر كنان خاك عزا آيد به دشت كربلا



نوحه ي پيش خواني(24)


شهر امروز پر از شیون هر مرد و زن است


نگر ای غمزدگان روز عزای حسن است


قصه ی جعده ی ملعونه و آن زهر جفا


گفتگویی است که در هر گذر و انجمن است


بهر زهرای حزین از خبر مرگ حسن


باغ فردوسِ برین گوشه ی بیت الحزن است


خواهرا روز فراق است اگر صبر کنی


سخنی با تو مرا هست که آخر سخن است


زینبا خیز ز جا تشت بیاور بر من


که مرا خون دل از جور فلک در لگن است


من ندانم که در آن حال به زینب چه گذشت


دید چون لَخت جگر از حسنش در لگن است


نوحه ي پيش خواني(25)


ماه محرم است دل ها پر از غم است


ماه محرم است هم عزا و ماتم است


ماه محرم است شيون در عالم است


در بزم حسين نالان حوا و آدم است


در عرش برين گريان پيغمبر خاتم است


بر سينه زنان زهرا زين عزا و ماتم است


«يا علي بيا بنگر كربلا چه محشر است


از لشكريان فرياد الله اكبر است


آغشته به خاك و خوت عباس و قاسم است»


نوحه ي پيش خواني(26)


جبريل بر نعش حسين خاك بر سر مي كند


جبريل بر نعش حسين ناله و افغان مي كند


زينب به دشت كربلا بانگ برادر مي كند


ليلا به دشت كربلا بانگ ا كبر مي كند


سكينه به دشت كربلا بانگ عباس مي كند






نوحه ي پيش خواني(26)



ا م لیلا ناله کن کشته شداکبر


شوروغوغاشدبپاتاصف محشر



کوقبای اطلسش تاکنددربر



تاج زرین آورید تانهدبرسر






گزارش تخلف
بعدی